
از خیال پردازی تا واقعیت، سفری که جور شد.
بعضی آرزوها فقط آرزو نیستن… انگار یک چیزی ته دل آدم میگه که “این مال توئه“، فقط باید باورش کنی و بذاری کائنات دستبهکار بشه.
یکی از همراهان خوش ذوق دوره شکرگزاری راندخت، تجربهای تعریف کرده که وقتی میخونیم، با تمام وجود حس میکنیم که رویاها میتونند واقعیت پیدا کنند، چرا که نه.
سفری رویایی به دبی، اونم با حضور در کنسرت کسی که همیشه آرزوش رو داشته… این فقط یک اتفاق نبوده، یک پاسخ قشنگ به فرکانس آرزو توی عزیز خودجو بود.
با هم این دستاورد خودجو رو بخونیم.
سفر دبی و کنسرت ابی با معجزه شکرگزاری : کد دستاورد ۱۲۲۳۳۶#
سلام خانم فرهمند عزیزم، خوبین؟
مطمئنم که عالیترینید.خانم فرهمند، من میخواستم یک دستاورد بهتون بدم.
ما به طور معجزهآسایی، یعنی شخص من، خیلی اتفاقی، خیلی یکدفعهای رفتیم سفر دبی، با بهترین امکانات.
خدا شاهده اصلا نمیدونم چهجوری این سفر جور شد.
و اینکه من همیشه خیلی دوست داشتم کنسرت ابی رو برم. و این اتفاق اونجا افتاد..خیلی سفر رویایی و فوقالعادهای بود.یکی دیگه از دستاوردامو بگم انرژی بگیریم اینکه من تا حالا سفر بدون خانواده نرفته بودم.
و تو ذهنم همیشه این بود که اگه بخوام یک سفری رو استارت بزنم، دوست دارم اولین جاش دبی باشه و این اتفاق افتاد…من خیلی از شما واقعا سپاسگزارم.
دلم انقدر براتون تنگ شده، حتما یک روز باید بیام ببینمتون.
خیلی دوستتون دارم.
در پناه حق.
تحلیل روانشناسی و علمی :
این تجربه قشنگ نشون میده وقتی یک خواسته رو با تمام وجودت بخوای و حسش کنی، بالاخره خودش راهش پیدا میکنه و اتفاق میافته.
تو روانشناسی بهش میگن “همراستایی ذهن و احساس با خواسته“، و تو قانون جذب هم دقیقا همینه که میگه: وقتی توی مدار آرزوت قرار بگیری، اتفاقا خودش به سمتت میاد.
اینجا ما با یک خواسته ساده و جذاب، اما واقعی روبرو هستیم: یک سفر پر از حس خوب و اتفاقات قشنگ.
و چون این خواسته بارها تو ذهنش مرور شده، توی دلش تکرار شده، و براش باور ساخته شده، بالاخره زمانش رسیده که برسه بهش.
همینجا هم قدرت و تاثیر شکرگزاری معلوم میشه؛ چون ذهنی که مدام در حال شکر و سپاس هست، به جای دیدن نداشتهها، روی داشتن متمرکز میشه و آماده دریافت میشه.
جمعبندی :
این فقط یک سفر خارجی نبود. این یک جور دعوت از طرف کائنات بود؛ دعوت به اعتماد، به نیت، به لمس رویایی که سالها توی دلش بوده.
ماجرا از یک خواسته ساده شروع شد، اینکه دبی اولین مقصد سفرش باشه، اینکه توی کنسرت خواننده دلخواهش باشه، اینکه یک بار هم برای خودش سفر بره، بدون وابستگی…
و کائنات جوابش و داد.
چون اون، باور کرده بود که لیاقت داره. چون جزیی از تمرین شکرگزاری بود، ذهنش رو تنظیم کرده بود روی جذب، نه روی پس زدن.
خیلی وقتا زندگی برامون شبیه یک معماست؛ نمیفهمیم چطوری چیزی محقق میشه. چون ما توی این مقطه از زندگی چیزی نمیدونیم، فکر میکنیم، وجود هم نداره، یا برای عزیزی هم اگر دستاوردی پیش میاد، فکر میکنیم اتفاقی بوده و یا …
ولی تهش اینو خوب میدونیم هرچی رو که با عشق، با باور و با شکرگزاری واقعی بخوایم، بالاخره یک روز، یکجوری، خیلی آروم یا شاید خیلی یکدفعهای، خودشو نشون میده.
شکرگزاری فقط بابت چیزی که داری نیست، شکرگزاری بابت چیزیه که داری باور میکنی بهزودی مال توئه، شکرگزاری برای همه چیزه.
حالا تو بگو
تا حالا برات پیش اومده یک آرزو، یک خواسته، یک رویا همینجور بیخبر و ناگهانی برآورده بشه؟
اگر دستاوردی داری برای ما بفرست و بقیه رو مهمون کن.
منتظرم برام کامنت کنی.